نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۹۵/۱۱/۰۴

از شیرگان تا سیرجان

تاریخ سیرجان قبل از اسلام

( یادداشتهایی در تاریخ و فرهنگ سیرجان )

سلسله نوشته هایی از: دکتر محسن پورمختار

نشر نخست: کانال سیرجان نامه

نشر دوم :  وبلاگ دارستان

" تنظیم برای صفحات وب: مدیر وبلاگ دارستان "

بهمن ماه ۱۳۹۵

* * *

سیرجان پیش از اسلام

🔹 در عصر اساطیر

 

ابن اثیر (درگذشته به سال ۶۳۰ هـ) مورخ معروف و صاحب کتاب ارجمند ‹الکامل فی التاریخ› آنگاه که به شرح پادشاهی گُشتاسب از شاهان کیانی می پردازد، پس از اینکه از ماجرای ظهور زردشت و ایمان آوردن گشتاسب به او و جنگهای دینی اش با ارجاسب تورانی و نهایتاً زندانی کردن پسرش اسفندیار رویین تن یاد می کند می نویسد:

 

’’ سپس گشتاسب به سوی سیستان و کرمان رفت و در کوهستانی به نام طمبدر به آموزش دین زردشتی و عبادت پرداخت.“

 

کوهستانی که ابن اثیر از آن با عنوان طمبدر یاد می کند باید همان کوهستان تنبور/تمبور ( در بیست کیلومتری سیرجان) باشد با استدلالات ذیل:

 

۱. از آنجا که به دلیل غلبه عربی گرایی در بین نویسندگان ایرانی، بسیاری از اسامی ایرانی که در آنها حرف {ت} وجود دارد با حرف {ط} نوشته می شدند، کاملاً پذیرفتنی است که {طمبدر} ابن اثیر {تمبدر} باشد.

 

۲. به دلیل شباهت شکلی حرف {د} با حرف {و} در خط فارسی/عربی؛ تبدیل {و} به {د} در نگارش نسخه های الکامل فی التاریخ بسیار محتمل است. مخصوصاً که این کلمه برای کاتبان ناشناخته بوده است. این قضیه در کتابت  نسخه های خطی، امری طبیعی، عادی و مکرّر است.

 

۳. با توجه به دو مورد مذکور در بالا، نام کوهستانی که به گفته ابن اثیر، گشتاسب برای تبلیغ و عبادت به آن رفته بوده است، «تمبور» است. و چون کوه یا کوهستانی در کرمان، به این نام جز در سیرجان نمی‌شناسیم و سیرجان در روزگار ساسانی(زمان گردآوری روایتهای تاریخی و اسطوره ای ایرانی) و چند قرن بعد از آن؛ مهمترین شهر اقلیم کرمان بوده و غالباً با همین نام (کرمان) از آن یاد می شده است؛ آن کوه/کوهستان باید همین تنبور مجاور شهر سیرجان کهن باشد.

 

💠 از طریق شاهنامه میدانیم که گشتاسب برای تبلیغ دین بهی به سیستان رفته و در آن ولایت ، دو سال مهمان رستمِ دستان بوده است. طبیعی است که او در ادامه سفر دینی خود به کرمان، از کوهستانی که مقدس شمرده می شده دیدار و مدتی در آن اقامت کند.

 

 آیا در آن هنگام، در نزدیکی این کوه مقدس شهری هم وجود داشته یا خیر؟

 

نشانه هایی از قداست کوه تنبور در بعد از اسلام نیز هست، از آن جمله می‌توان به اعتکاف شاه بن شجاع کرمانی(م. ۲۸۸ هـ) در این کوه اشاره کرد که روایت آن در کتاب ‹مزارات کرمان› اثر محرابی کرمانی آمده است. 

در محل این کوه نشانه هایی از قداست دیرینه آن حتی تا روزگار ما نیز باقی مانده که شاخص ترین آنها زیارت معروف به ‹پنجه علی› است. مکانی مقدس که تا همین اواخر، زیارتگاه اهل محل بود و در آن اثر پنجه دست امام علی بن ابیطالب و جای سم دُلدُل را نشان می دادند.*

 

💠💠 هرچند روایات مربوط به گشتاسب و سایر شاهان کیانی، کاملاً تاریخی نیست اما این روایات/داستانها دورنمایی از تاریخ نشان میدهند و به هرحال  هسته هایی از حقیقت را در آنها می‌توان یافت.

 

🔅 در کتاب «خواجه تاجدار» مطلبی از قول «کتزیاس» طبیب دربار اردشیر دوم هخامنشی آمده و ادعا شده که سیرجان در عصر هخامنشی، شهری بوده با ده محله که در هر محله آن دسته ای خاص از مردم زندگی می‌کرده اند.

 

با توجه به اینکه نوشته های کتزیاس از بین رفته و تنها منقولاتی پراکنده از آنها در بعضی نوشته های رومیان باقی مانده و نیز نظر به بی مبالاتی مرحوم ذبیح الله منصوری در نقل روایات تاریخی، پذیرفتن این مطلب، پُر آسان نیست.

 

🔅🔅از سوی دیگر طبق نقل برس، مورخ کلدانی «کورش بزرگ» بنیانگذار سلسله هخامنشی؛ پس از فتح بابل «نبونید» پادشاه بابل را نکشت بلکه  او را به حالت تبعیدگونه به کرمان فرستاد.  نبونید در کرمان از طرف کورش حکومت داشت و همانجا درگذشت.

 

اگر روایتی که از قول کتزیاس نقل شده وجهی از صحّت داشته باشد، احتمال این که کورش نبونید را به سیرجان که طبق آن روایت شهری بزرگ بوده است فرستاده باشد، منتفی نخواهد بود. بویژه که سیرجان، نزدیک ترین ولایتِ کرمان به فارس و پاسارگاد است.

 

یک توضیح:

 ً قدیمی ترین متنی که نام کرمان در آن آمده است، کتیبه ای از داریوش بزرگ هخامنشی است که در آن مفصلاً به ساختن کاخ شوش پرداخته شده است‌. در این کتیبه داریوش شاه گوید:

 « چوب یَکا از کَرمان آورده شد.*»

 بنا بر این ولایت کرمان در عصر هخامنشی به همین نام شناخته شده بوده است. هرچند که نمی دانیم شهر یا شهرهای مهم آن چه نام داشته اند.

 

در متن پهلوی «کارنامه اردشیر بابکان» و به تبعِ آن شاهنامه فردوسی، اشتقاق نام کرمان از کرم دانسته شده و داستان «کرم هفتواد» را در آن باره نقل کرده اند که از مقوله اشتقاق سازی های عامیانه است و اعتبار تاریخی ندارد.

 

مرحوم باستانی پاریزی احتمال داده اند که چوب «یاکا» همان چوب «جگ/جغ» باشد که درختی است با چوب محکم که در نواحی جیرفت می‌روید.

 

از سوی دیگر مَقدِسی جغرافیدان بزرگ قرن چهارم از رونق صنایع چوب در سیرجان می گوید ** و از قول خاقانی شروانی نیز خواندیم که عصای سیرگانی *** معروفیتی داشته است.

 

در هر حال شهری که نبونید پادشاه بابل به آن تبعید شده است، کرمان فعلی نمی‌تواند باشد زیرا این شهر توسط اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانی ساخته شده( وَه اَرتَخشیر) و نام آن تا چند قرن بعد از اسلام هم بردسیر بوده است و اطلاق نام کرمان به آن چندان قدمتی ندارد.

 

یادداشت جناب دکتر سعید امیرحاجلو، باستان شناس و عضو گروه تحقیقاتی قلعه سنگ سیرجان در باره پیشینه زندگی در محدودهٔ سیرجان کهن:

 

 «قطعاً سابقه سکونت در سیرجان بسیار پیش از عصر هخامنشی است و این موضوع را یافته های باستان شناسی تایید می‌کنند.

 

ما در سال گذشته در قلعه سنگ، ابزارهای سنگی از نوع تیغه و ریزتیغه یافتیم که در بازه زمانی عصر نوسنگی تا عصر مس و سنگ، تاریخ گذاری می شوند. یعنی قلعه سنگ دست کم، از قبل از هزاره پنجم و چهارم قبل از میلاد، مسکن انسانهایی بوده است.

 

 

امّا شواهد باستان شناسی از دوره هخامنشی، در هیچ بخشی از شهر قدیم سیرجان وجود ندارد (ما سال گذشته لااقل محدوده وسیعی از کهن شهر، قلعه کافر، شاه فیروز تا قلعه سنگ را بررسی کردیم) و اگر در دوره هخامنشی، شهری مهم در سیرجان وجود می داشته، باید در جایی دیگر در نزدیکی سیرجان به دنبال آن باشیم.

شاید دوستانی که اهل شهرها و روستاهای پیرامون سیرجان باشند، بتوانند در آینده در این باره کمکی کنند و اگر محوطه یا شهری مهم از عصر هخامنشی وجود داشته باشد، دوستان بتوانند معرفی کنند. شاید در دامنه های کوه تنبور یا شاید جایی دیگر...»

 

گزارش دیگری از سیرجان در پایان عصر هخامنشی، عبور اسکندر از سیرجان است‌.

بعضی منابع آورده اند که اسکند مقدونی در برگشت از هندوستان، از طریق جیرفت و قلعه سنگ سیرجان به پاسارگاد رفت.

 

 حتی از اینکه اسکندر در سیرجان جشنی برگزار کرده و نیز والی ایالت کرمان را هم در سیرجان مجازات کرده یاد شده است‌.

عبور اسکندر از منطقه سیرجان و شهربابک و بوانات به سمت پاسارگاد طبیعی و منطقی است اما آیا در آن زمان در این مکان شهری هم وجود داشته است؟

 

💠از سوی دیگر وجود غار بسیار بسیار بزرگی در محل معدن سنگ آهن گل گهر که آثار استخراج سنگ آهن در روزگاران باستان را در خود داشت این گمان را تقویت می‌کند که با توجه به عظمت غار مزبور عملیات استخراج آهن در آن باید توسط حکومتی مقتدر انجام می شده بوده است‌. آیا از آهن حاصله از این غار برای بناهای تخت جمشید استفاده می‌شده است؟

از این غار فوق العاده عظیم که شخصا هم آن را دیده بودم و می توانست یک جاذبه گردشگری مهم برای سیرجان باشد، امروزه اثری نیست.

 

🔹 دوران اشکانی

 

به دلیل سعی همه جانبهٔ ساسانیان در نابودی آثار حکومت اشکانی، از تاریخ عمومی ایران در دوران اشکانی هم اطلاع چندانی در دست نیست چه برسد به اطلاعات جزئی درباره شهرها و ولایات در آن عصر.

 

با اینحال بعضی از منابع تاریخی، بنای سیرجان را به یکی از شاهان اشکانی به نام «خسرو ابن بلاش» نسبت داده اند.

 

در فهرست شاهان اشکانی خسرو پسر بلاش اول است که از سال ۱۰۸ تا سال ۱۳۰ میلادی سلطنت کرد. اگر این روایت درست باشد، قدمت سیرجان صدسالی کمتر از طول تاریخ مسیحی خواهد بود.

 

اما یک بلاش دیگر هم داشته ایم که در پایان حکومت اشکانیان پادشاه محلی کرمان بوده و تختگاهش «گُلاشگرد»* در جنوب شرقی کرمان در محدوده کهنوج امروزی قرار داشته است. طبق روایت تاریخ طبری، اردشیر بابکان با این بلاش کرمانی جنگید و او را کشت.

 

ممکن است که این بلاش اخیر در ذهن نویسندگان متون تاریخی با بلاش اول، شاهانشاه اشکانی یکی دانسته شده باشد.

 

💠 از سوی دیگر در بسیاری از مناطق کوهستانی سیرجان، گورهایی به تعداد زیاد بر بلندای تپه ها و کوهها دیده می‌شود. گورهایی که به شکل گرد و با سنگ چین/ سنگ چیل ساخته شده اند. نمونه ای از این گورها در موزه هرندی کرمان شبیه سازی و به دوران اشکانی منتسب شده است. اگر این انتساب درست باشد ، سیرجان در عصر اشکانی دستکم در مناطق کوهستانی خود از آبادانی و جمعیت قابل توجهی برخوردار بوده است.

 

امروز که به مناسبتی کتاب ریاض الفردوس* را مرور می کردم دیدم بنای سیرجان را به بلاش دوم اشکانی منسوب کرده است‌.

 

بلاش دوم، اشک بیست و پنجم از سال ۱۳۰ تا سال ۱۴۸ میلادی حکومت کرده است.

 

تکرار نام «بلاش اشکانی» در منابع تاریخی سنتی بی چیزی نیست. به نظر می رسد ارتباطی بین یک بلاش اشکانی(  بلاش اول تا بلاش پنجم یا بلاش اشکانیِ کرمانی؟) و سیرجان باشد.

 

.............................

 

* ریاض الفردوس خانی تألیف محمد میرک حسینی در سال ۱۰۸۲ است. این کتاب به تاریخ عمومی ایران و مخصوصاً فارس و کهگیلویه و خوزستان از زمان های قدیم تا عصر شاه سلیمان صفوی پرداخته است.

ریاض الفردوس را زنده یاد ایرج افشار تصحیح کرده و بنده هم در تصحیح آن افتخار همکاری داشته ام.

 

در دوران ساسانی قطعاً شهری در موقعیت سیرجان کهن با نام اصلی «شیرگان/شیراگان» وجود داشته است‌.

 

در رساله کوچک «شهرستانهای ایران» که از متون پهلوی است، می‌خوانیم :

 

’’شهرستان کرمان، پیروزان؛ کرمان شاه کرد( ساخت).‘‘

 

از آنجا که در این رساله، بلافاصله از بنای شهر «وه اردخشیر= بردسیر= کرمان فعلی» به دست اردشیر بابکان یاد شده و با توجه به اینکه کتاب «شهرستانهای ایران» در پایان عصر ساسانی که سیرجان مرکز و مهمترین شهر اقلیم کرمان بوده نوشته شده، و حتی تا چند قرن بعد نیز غالباً منظور از کرمان سیرجان بوده است ، در اینکه مقصود از کرمان در این بند از کتاب شهرستانهای ایران ، سیرجان است، تردیدی نیست.

 

با توجه به این موارد می‌توان گفت که:

 

 تأسیس شهر سیرجان یا تجدید بنا و رونق آن در زمان «پیروز ساسانی» بوده است.

 

پیروز از سال ۴۵۹ تا ۴۸۴ میلادی پادشاهی کرده است‌.

 

آنچه این گمان را تقویت می‌کند ، وجود بنای باستانی و زیبای «شاه فیروز» در محل سیرجان قدیم است. یافته های باستان شناسی به ما می‌گویند که ساخت و سازهای شهر قدیم سیرجان از اطراف شاه فیروز شروع شده و به تدریج به سمت قلعه سنگ گسترش یافته است.

 

در این زمینه، وجود روستایی با نام «شاه آباد» در پایین تپه شاه فیروز نیز قابل توجه و تأمل است.

 

 آیا شاه فیروز، در اصل بنای یادگاری از این شاه ساسانی است که در زمان او و یا پس از او در دوران پادشاهی پسرش قباد* به یاد او که بانی سیرجان بوده بنا شده است؟

 

یا اینکه این بنای زیبا بعد از اینکه پیروز در جنگ با هیتالیان به نوعی شهید شد، به یادمان او که بنیانگذار سیرجان بوده، برپا گردیده است؟**

 

.............................

 

* وضعیت جمله منقول از کتاب شهرستانهای ایران به گونه ای است که میتوان قبادِ پیروزان را نیز بانی شهر سیرجان دانست ، هرچند که به نظر اینجانب همان «پیروز» درست است.

 

** میدانیم که در زمان پیروز ساسانی، خشکسالی طولانی مدتی در ایران بروز کرد و پس از رفع آن، مکان‌هایی را به شادمانگی پایان خشکسالی و آغاز ترسالی نامگذاری کردند، از جمله «کامفیروز» در بیضای فارس‌.

آیا شاه پیروز سیرجان نیز از همین گونه نامها و در اصل «شاد پیروز» نبوده است؟

 

در یادداشت پیشین از احتمال اینکه نام بنای باستانی «شاه پیروز» در محدودهٔ سیرجان کهن، در اصل «شاد پیروز» بوده باشد، به دلیل اینکه پیروز ساسانی پس از رفع قحطی هفت ساله ناشی از خشکسالی، شهرهایی را به شادمانگی رفع آن دوران بنا کرده است، گفتیم. در این رابطه این ابیات شاهنامه شنیدنی است:

چو پیروز ازان روز تنگی‌برَست

به آرام بر تخت شاهی نشست

 

یکی شارستان کرد «پیروز رام»

بفرمود کو را نهادند نام

 

جهاندار گوینده گفت این «رَی»ست

که آرام شاهان فرخ پی ست

 

دگر کرد «باذان پیروز» نام

خُنیده به هرجای آرام و کام

 

که اکنونش خوانی همی «اردبیل»

که قیصر بدو داد از داد میل

 

چو این بومها یکسر آباد کرد

دل مردم پر خرد شاد کرد

 

در منابع تاریخی در این رابطه از شهرهای دیگری هم یاد شده است از جمله «روشن پیروز» و  «شهرام پیروز».

 

دو نکته در مورد این شهرها مشترک است:

 

۱. نام همه آنها از ترکیب پیروز و واژه ای که دلالت بر شادی و آبادانی دارد ساخته شده است.

 

۲.  تقربیاً همه آنها نامی ثانوی هم پیدا کرده اند که در تاریخ ایران به آن مشهور و شناخته شده اند از قبیل «ری» «اردبیل» و «گرگان».

 

 آیا شهر «شیراگان» که بعداً سیرگان و سیرجان نامیده شد نیز از این جمله و در آغاز «شادپیروز» نبوده است؟

 

 

از دیگر مباحث مربوط به سیرجان در عصر ساسانی آن است که این شهر از چه زمانی مرکز اقلیم کرمان شده است؟

 

در این زمینه، ادریسی جغرافی‌دان قرن ششم در کتاب «نزهة المشتاق» نوشته است که: بین جیرفت و بم شهری وجود داشته به نام «شهر هرمز شاه» که مقرّ حکومت هرمز شاه و در واقع پایتخت ولایت کرمان بوده و پس از مرگ هرمز شاه، مرکزیت اقلیم از آن شهر به سیرجان منتقل شده است.

 

اینکه هرمز مذکور در کتاب ادریسی چه شخصی بوده و در چه زمانی می‌زیسته، معلوم نیست اما با توجه به قرائنی می‌توان حدس زد که سیرجان تقریباً صدسالی قبل از ورود اسلام به ایران، به عنوان مرکز ولایت کرمان انتخاب شده و این مرکزیت چنانکه می‌دانیم تا سال ۳۱۵ هجری ادامه داشته است.

  

از دیگر نکات مربوط به سیرجان در عصر ساسانی، وجود سکه هایی از بعضی شاهان این سلسله است که در سیرجان ضرب شده اند.

 

سکه هایی از:

 

 شیرویه یا قباد دوم ( ۶۲۸ میلادی)

 اردشیر سوم ( ۶۲۸ تا ۶۳۰ میلادی)

 هرمز ششم (۶۳۲ تا ۶۳۳ میلادی)

 و آزرمیدخت (۶۳۳ میلادی)*

 

که در سیرجان ضرب شده‌اند، یافت شده است.

 

وجود ضرابخانه در سیرجان عهد ساسانی قطعی است اما  چندوچون مسأله محتاج تحقیقات بیشتر است.

 

از جمله مسائل این است که در سکه‌ها علامت اختصاری شهر محل ضرب ذکر می‌شده و نه نام کامل شهر. همین موضوع اشکالاتی را ایجاد می‌کند از جمله اینکه با توجه به یکسانی حروف آغازین در نام دو شهر «شیراز» و «شیراجان /شیراگان» مشخصاً نمی‌توان تعیین کرد که‌ سکه مورد مطالعه در کدام شهر(شیراز/ شیراجان) ضرب شده است.

 

دیگر اینکه سکه‌هایی با علامت اختصاری ‌«کرمان» و سکه‌هایی هم از  «شیراجان» و «وه‌اردشیر = کرمان فعلی» در دست است، با این وصف دقیقاً نمی‌توان کرمان مذکور بر سکه‌ها را بر شهر مشخصی تطبیق داد.

 

وجود ضرابخانه و ضرب سکه در سیرجان بعد از اسلام هم ادامه یافت و تا پایان عمر سیرجان کهن برقرار بود.

سکه قباد دوم - ضرب شیراز / شیراجان

سکه ی قباد دوم - ضرب شیراز / شیراجان

 

 سکه هرمز ششم - ضرب شیراز / شیراجان

 سکه ی هرمز ششم - ضرب شیراز / شیراجان

 

سکه آذر میدخت - ضرب شیراز / شیراجان

 

 

 

 

 

 

 

سکه آزر میدخت - ضرب شیراز / شیراجان

 

از جمله نکات مربوط به تاریخ سیرجان، حضور آخرین پادشاه ساسانی در سیرجان است.

 

یزدگرد سوم که از پیش اعراب مهاجم گریخته بود مدتی در سیرجان ماند. زمان اقامت یزدگرد در سیرجان را تا دو سال هم نوشته‌اند.

 

گویا حاکم سیرجان در این زمان شخصی به نام «بندویه» بوده که نه تنها کمکی به شاه دربدر نکرده حتی رفتار مناسبی هم با او نداشته است. چنانکه می‌دانیم یزدگرد از کرمان به خراسان رفت و در مرو به قتل رسید.

 

یکی از شاهزادگان ساسانی (احتمالا ً ازفرزندزادگان یزدگرد) حدود دویست سال بعد به سیرجان آمد و از جمله بنیان‌گذاران حکمت و عرفان ایرانی-اسلامی شد: ابوالفوارس شاه بن شجاع کرمانی.

 

نشانه‌هایی از تاریخ سیرجان در عصر ساسانی باقی مانده که به حکم عدم وضوح باید تا پیدا شدن مدارک و مستندات متقن با حدس و فرض به آنها پرداخته ‌شود. در ذیل چند مورد به عنوان نمونه ذکر می‌شود:

💎 فردوسی در شاهنامه، ضمن اسامی سرداران ایرانی که در پایان حکومت هرمز به پسرش خسروپرویز پیوسته و از حکومت او جانبداری کردند، نامی هم از «بیورد» حاکم کرمان(=سیرجان) برده است:

 

ز کرمان چو بیورد گرد سوار

ز شیراز چون سامِ اسفندیار

 

امروزه در فاصله‌ای نه چندان دور از سیرجان کهن، در نزدیکی روستای بلورد محلی با نام «بیورد» وجود دارد، دشتی وسیع و چاه آبی‌‌ در میان آن. آیا این دشت ارتباطی با بیورد، حاکم سیرجان در عصر هرمز ِ نوشیروان دارد؟

 

💎 از جمله موارد مربوط به تاریخ سیرجان در عهد ساسانی، یکی هم نبرد انوشیروان ساسانی با قبایل «پاریز» است که‌ باید تفصیل آن را در مقاله «برزکوه» مرحوم باستانی پاریزی در کتاب کوچه هفت پیچ خواند. نکته قابل ذکر آن است که مرحوم استاد زرینکوب اصل این موضوع را پذیرفته است و در کتاب «روزگاران ایران» بدان تصریح کرده‌است.

 

💎 فرهنگ ساسانی در سیرجان بعد از اسلام تا قرن ها ادامه یافت. از آن جمله می‌توان به تألیف کتاب «گزیده‌های زادسپرم» که از مهمترین متون پهلوی و زرتشتی است اشاره کرد. این کتاب در قرن سوم هجری در سیرجان توسط «زادسپرم» هیربد زرتشتیان کرمان و سیستان نگاشته شد‌. 

 

💎 حدس می‌زنم که باید بین نام اصلی سیرجان، یعنی «شیراگان» با نام «شیراز ( شیراگ؟)» ارتباطی وجود داشته باشد.

 

 

کلید واژه: تاریخ سیرجان / سیرجان قدیم / سیرجان کهن / سیرجان قبل از اسلام / ایران قبل از اسلام / تاریخچه سیرجان / سکه های قدیم سیرجان / شیراجان / سکه قدیم سیرجان / پیشینه سیرجان / سابقه سیرجان / دیرینه سیرجان / تحقیق در باره سیرجان /Sirjan old / تاریخ استان کرمان

موضوعات مرتبط: سیرجان، بلورد، پاریز
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۹۵/۰۱/۳۰
درویش خان اسفندیار پور خالق باغ سنگی

🔴باغ سنگی سیرجان که تنه درختانش خشکیده و به جای میوه از شاخه درختانش سنگهای کوچک و بزرگ آویزان است حکایت غریبی است از مردی که در مقابل سختیهای روزگار یکی از زیباترین موزه های هنر انتزاعی را در میانه بیابان برپا کرد.

این روستا نه به دلیل زیبایی هایش شهرت دارد و نه به محصولات کشاورزیش این روستا به دلیل وجود یک باغ عجیب شهیر شده است.
🔴باغی شش گوش با صدها درخت بارور اما این باغ با سیار باغها بسیار متفاوت است و نه نیاز به آب دارد و نه آفتاب اما سالهاست درختانش سربلند ایستاده اند و ایستادگیشان را مدیون پیر مردی کر و لال هستند که تک تک آنها را با دستانش و در سکوت و بهت روستائیان و گردشگران کاشت.

🔴حکایت یک باغ عجیب که درختانش میوه سنگی می دهند

درختان این باغ تشکیل شده اند از تنه های درختان خشکیده و سنگهایی که از شاخ و برگ درختان آویزان است.

داستان این باغ از آنجا آغاز شد که درویش خان اسفندیاری که از زمین داران سیرجان محسوب می شد در سال 1340 پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی میزان قابل توجهی از زمینهای خود را از دست داد و در نهایت به دلیل عدم آبیاری زمینهای بارورش که سالها برای آبادی آنها تلاش کرده بود جلوی چشمانش خشک شد.
🔴درویش خان که این ظلم را بار سنگینی بر دوش خود و خانواده اش می دید پریشان شد و در صحرای مجاور یکی از باغهایش که پس از اجرای طرح اصلاحات ارضی کاملا خشک شده بود چادر زد.
🔴شایعات متفاوت از انگیزه باغبان باغ سنگی

پس از آن اقدام به ایجاد این باغ کرد اما اینکه دلیل اصلی ایجاد این باغ چه بوده است حکایتهای مختلفی دارد اما به دلیل کر و لال بودن درویش خان هیچ گاه راز احداث این باغ مشخص نشده است.
👌نکته عجیب اینکه در برخی موارد تنه های درختان خشک شده و سنگهای عظیمی که به آنها اویزان شده است آنقدر بزرگ است که مشخص نیست این مرد چگونه از پس احداث باغ سنگی برآمده است.
✍️از خواب نما شدن تا اعتراض به خشک شدن باغها
اما خانواده درویش خان چیز دیگری را می گویند، به گفته خانواده درویش خان به دلیل اینکه خان گنگ بوده و نمی توانسته اعتراض خود را به از دست دادن زمینهایش بیان کند این باغ را به سبب نشان دادن اعتراض به ظلمی که بر وی رفته بنا کرده است.
✍️درویش خان که زندگی خود را از دست رفته می دیده است ابتدا تنه درختان باغ خشک شده اش را از خاک بیرون می آورد و بعد به محل احداث باغ منتقل می کند و در نهایت به گفته روستائیان گودالی به عمق یک متر حفر می کرده و تنه درخت را در آن استوار می کرده است.

برای تهیه سیم برای اتصال سنگها به تنه درختان لاستیکهای فرسوده خودروها را جمع می کرده آتش می زده و بعد سیم درون آن را خارج می کرده است.

راز سوراخ بودن سنگها

🗯اما در این میان چند نکته عجیب وجود دارد نخست اینکه تمام سنگهایی که به درختان متصل شده اند به طرز ماهرانه ای سوراخ شده اند در حالیکه هیچ دستگاهی برای سوراخ کردن سنگها وجود نداشته و به نظر می رسد سنگهایی که سوراخ شده اند به وسیله درویش خان از اطراف و به خصوص از کوه نزدیک به باغ جمع آوری می شده است.
برخی از سنگها آنچنان بزرگ هستند که یک مرد تنومند به سادگی نمی تواند آنها را جمع آوری کند.

🗯دوم اینکه پس از مرگ درویش خان یکی از درختان فرو می ریزد و برای سرپا کردن دوباره آن چندین مرد از روستای اطراف به زحمت توانستند درخت را استوار و سنگها را مجددا آویزان کنند با این وجود باید گفت درویش خان تمام سالهای عمر خود را برای ساخت این باغ سنگی صرف کرده 🔴به مناسبت دهمین سالگرد درویش خان
1- بر روی سنگ قبر درویش خان که در کنار باغش واقع شده شعر زیبایی نوشته شده که شاعرش معلوم نیست. بیت آخر شعر بسیار تامل برانگیز است:

🔴باغ سنگش را دگر ظالم نمی گیرد از او
با چنان امید او این چنین ساخته

✔️درویش خان راز جاودانگی را پیدا کرده بوده است. یعنی ساختن چیزی که ظالم از او نمی گیرد. چرا؟ یا نمی تواند و یا انگیزه ای برای تملک آن چیز ندارد. بعضی از سنگها از روی بعضی از درختها افتاده اند ولی واضح است که این باغ بی در و دیوار علاقه دزدان و دلالان آثار فرهنگی تاریخی هنری را به خود جلب نکرده است. باغ سنگی درویش خان با همه زیبایی و عظمتش چیزی برای دزدیدن و بردن و فروختن ندارد. باغ سنگی جاودانه تر از تخت جمشید یا کوه نور است.
✍️2- درویش خان از باغ خشک شده اش به عنوان یک بستر (platform) برای نوآوری استفاده می کند و از آنجا امکان مجاورش (adjacent possible) را جستجو می کند. درویش خان موفق می شود بر روی این بستر ساختمان جدیدی بنا کند.
✍️3- درویش خان مصالح مورد نیاز برای ساختن باغ جدیدش را از محیط بومی خودش جستجو می کند. او در تهیه سنگ از کوههای اطراف هیچ محدودیتی نداشته است. درویش خان میوه های باغش را با سیم تلگراف یا هر چیزی که گیرش آمده به شاخه های درختان آویخته است. درویش خان نیاز به واردات چیزی از چین یا اروپا یا آمریکا برای خلق هنرش نداشته است.
✍️4- درویش خان میوه های باغش را از کوههایی آورده است که چندین کیلومتر با باغش فاصله دارند. او برای آوردن آن همه سنگ می بایستی صدها کیلومتر بین باغش و کوههای اطراف رفت و آمد کرده باشد. درویش خان “بعد عمری رنج و محنت باغ سنگی ساخته.” درویش خان برای محقق کردن ایده خوبش هر روز بر گشادی غلبه کرده است. یک آدم به تنهایی نمی تواند یک شبه یک باغ سنگی هزار متری (حدودا) درست کند.
✍️5- درویش خان برای آفرینش هنر جاودانه اش نیازی به شنیدن حرفها و نظرات و راهنماییهای دیگران نداشته است. بتهوون برای نوشتن سمفونیهایش نیازی به گوش نداشت، درویش خان هم یک هنرمند کر دیگر. اگر کر نبود شاید کسی پیدا می شد که می توانست متقاعدش کند که کارش بیهوده است. حتما آدمهایی دور و بر درویش خان بوده اند که بتوانند ناامیدش کنند. بیشتر آدمها دهنشان را نمی بندند و دائما زباله های ذهنیشان را به خورد گوش و مغز و روان شنونده می دهند. شنونده باید عاقل باشد؟ شنونده بهتر است اصلا نشنود. سکوت. درویش خان از این موهبت به طور طبیعی بهره مند بود.

✍️6- درویش خان اگرچه امکان مجاورش را بر روی یک بستر موجود محقق کرده است ولی در عین حال ایده اش بسیار رادیکال است. هرگز کسی قبل از او (یا حتی بعد از او) سنگ و سیم را با تنه خشک شده درختان ترکیب نکرده بوده است. شاید اگر بیست تا آدم مثل درویش خان در این مملکت زندگی می کردند ما هم به دوران پست مدرنیسم پا می گذاشتیم. درویش خان میانه رو نیست. درویش خان دنیایش را آنگونه که می خواهد خلق می کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
وبلاگ دارستان

 

موضوعات مرتبط: سیرجان، بلورد
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۹۱/۰۹/۱۸
عکس از : هنرمند توانا  استاد احمد نادعلیان

باغ سنگی در 40 کیلومتری سیرجان به سمت بافت در استان کرمان واقع است. خالق این اثر -که بیشتر جنبه هنری دارد-پیرمردی کر و لال بوده که دیگر در قید حیات نیست.
باغ سنگی در نزدیکی دهستان بلورد واقع در روستای میاندوآب و در فاصله 40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان قرار دارد و به دست فردی کر ولال به نام درویش خان گنگ اسفندیارپور که به کشاورزی اشتغال داشته، ساخته شده است. وی که یکی از زمین ‌داران سیرجان بود؛ چند سال بعد از انجام اصلاحات ارضی، در سال 1340 که بسیاری از زمین ‌هایش را از دست داد، به نشانه اعتراض درخت ‌های باغش را که همه آنها خشک شده بود با آویزان کردن سنگ زینت بخشید.




باغ سنگی یکی از جاذبه ‌های دیدنی استان کرمان و شهر سیرجان است که مردم زیادی از آن دیدن می ‌کنند.

درویش خان اسفندیارپور؛ کشاورزدر آن دوران نه تنها مکنت حاصل از کشاورزی مکانیزه و خودکفایی برایش به ارمغان نیامد، بلکه به سبب ضربه‌ هایی که از برخوردهای دولتی بر روح و روانش وارد شده بود به کوه و صحرا زد و مجنونی پیشه کرد. درویش خان در سال 1355 در فیلم " باغ سنگی " ساخته پرویز کیمیاوی بازی کرد که در جشنواره ‌های داخلی و خارجی بسیاری به نمایش درآمد. در این فیلم درویش خان، مردی ناشنوا و خانواده ‌اش از طریق شبانی در صحرا زندگی می ‌کنند.




روزی درویش خان در صحرا می ‌آرامد و خواب ‌نما می ‌شود. پس از بیدار شدن تخته سنگ عجیبی را زیر سر خود می بیند و آن را به خانه می ‌برد و به درختی می ‌آویزد. وی روزهای بعد، قطعه سنگ ‌های دیگری می‌ یابد. با سیم‌ های تلگراف، سنگ ‌ها را به درخت ‌های اطراف چادرش آویزان می‌ کند. به زودی باغی از سنگ در اطراف چادر برپا می ‌شود. مردم از روستاهای دور و نزدیک برای تماشا  به باغ سنگی می ‌آیند.

همسر درویش خان از مردم در ازای آمدن به باغ سنگی پول و هدیه مطالبه می ‌کند و با طمع ورزی ‌هایش زندگی درویش خان را برمی ‌آشوبد.

درویش خان پس از 90 سال زندگی در 19 فروردین سال 1386 درگذشت و پیکرش در محل باغ سنگی بلورد سیرجان به خاک سپرده شد.


مطلب به نقل از:همشهری آنلاین
تاریخ انتشار : 06-04-1391 , 11:08

موضوعات مرتبط: سیرجان، بلورد
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۹۱/۰۵/۱۲

بی بی دن - دارستان

فهرست نقاط دیدنی و بناهای تاریخی شهرستان سیرجان:

 

میر زبیر... ..... ..... ..... ..... ...... روستای شریف آباد - قنات

بازار دو قلو.. ..... ..... ..... ..... ... شهر سیرجان ،خیابان امام

قلعه سنگ... ..... ..... ..... ..... ..... عزت آباد – قطبیه- بعد از امام زاده علی

باغ سنگی.. ..... ..... ..... ..... ...... روستای بلورد درجاده بافت

شاه فیروز... ..... ..... ..... ..... ..... وحدت آباد - کیلومتر12 جنوب شرقی سیرجان - دوره سلجوقی

یخچال حاج رشید... ..... ..... ..... .. شهر سیرجان -انتهای خ ابوذر غفاری

بادگیر چپقی... ..... ..... ..... ..... ... شهر سیرجان -کوچه حاج رشید

کاروانسرای پاریز.. ..... ..... .... ....پاریز- خیابان امام خمینی

قلعه و بنای مهمانخانه پاریز. .... ....پاریز - جنب حسینیه

قلعه خال کوه... ..... ..... ..... .......پنج کیلومتری غرب خال کوه

قبرستان تل سرشک. .... ..... ........سه کیلومتری شمال روستای نوقند-دوره اشکانی ساسانی

قبرستان تاریخی... ..... ..... ..... ....روستای کهوئیه - دوره اشکانی و ساسانی

قلعه قدیمی شاه جلال..... ..... ... ... روستای چاه جلال

قلعه بی بی دن..... ..... ... ..... . ... روستای دارستان – قبل از اسلام

آرامگاه پیر غریب..... ..... ..... .....روستای حسن آباد

سد سنگی سوخکیان..... ..... ..... ...غرب روستای فیروز آباد

پیر چهل تن ، چهل مراد..... ..... ...روستای کرکوئیه

پیر انجیر..... ..... ..... ..... ..... ...روستای حسین آباد شمال سیرجان- درخت کهن 600 ساله

منزل مرحوم معتمدی..... ..... ..... روستای حسین آباد شمال سیرجان - دوره رضا شاه

کاروانسرای سعادت آباد..... ..... ...روستای سعادت آباد- دوره صفویه و قاجاریه

برج خشتی... ..... ..... ..... ..... ...روستای سعادت آباد - دوره صفویه و قاجاریه

برج دیده بانی یحیی آباد..... ..... ...روستای یحیی آباد- دوره صفویه و قاجاریه

برج و خانه علی اشرف خان..... ...روستای دارستان ، اواخر قاجاریه

محوطه باستانی میر طلحه..... ..... سه راهی جاده پاریز اسحق آباد- دوره صفویه و قاجاریه

برجهای اسحق آباد..... ..... ..... ...روستای اسحق آباد - دوره صفویه و قاجاریه

عالی قاپو و سردر قدیمی..... ..... .روستای ده سراج - دوره صفویه و قاجاریه

حمام قدیمی کران..... ..... ..... ....روستای کران - دوره صفویه و قاجاریه

کلیاس کران..... ..... ..... ..... .....روستای کران - دوره صفویه و قاجاریه

کاروانسرای گردنه سفته..... ..... ..جاده سیرجان - کرمان نرسیده به روستای سفته- دوره صفویه و قاجاریه

قبرستان تاریخی تنگوئیه..... ..... ..چهار گنبد - حدفاصل روستای تنگوئیه و صدر الدین

قبرستان تل قلعه..... ..... ..... ..... چهار گنبد روستای آبدان علیا

آرامگاه شاه علم دار..... ..... ..... ..چهار گنبد روستای کرپوئیه

چشمه و چنار 12 امام..... ..... .....چهار گنبد روستای شیخ جمال - درخت کهن 800 ساله

آرامگاه شاه سلطان علی..... ..... ...چهار گنبد روستای رمجون

منزل شجاع پور..... ..... ..... ..... چهار گنبد روستای بلورد - معاصر

قلعه بلورد..... ..... ..... ..... ..... ..روستای بلورد - دوره صفویه و قاجاریه

قبرستان قدیمی بوجان..... ..... ..... بلورد روستای بوجان- دوره صفویه

آرامگاه سلطان پیر غیب..... ..... .. روستای پیر غیب

تپه های باستانی فریان..... ..... .....غرب روستای پیر غیب

آسیاب آبی..... ..... ..... ..... ..... ..روستای زمرج

تل کافران..... ..... ..... ..... ..... ..روستای زمزرج -اوائل اسلام

تل حیدر کرم..... ..... ..... ..... ....شمال شرق روستای اسطور- دوره صفویه و قاجاریه

برج اسطور..... ..... ..... ..... .....روستای اسطور

تل قلعه..... ..... ..... ..... ..... .....روستای اسطور- اوائل اسلام

قلعه و قبرستان تذرج..... ..... ..... روستای تذرج

تل سنگری- سنگهای قدیمی..... ....روستای گرگاب

برج چاه سوری..... ..... ..... ..... .روستای چاه سوری

سیرجان قدیم..... ..... ..... ..... .....دوازده کیلومتری جنوب شرق سیرجان - اوائل اسلام تا دوره تیموری

قلعه علی آباد..... ..... ..... ..... .....پانزده کیلومتری جنوب شرق سیرجان - دوره صفویه و قاجاریه

یخچال قدیمی..... ..... ..... ..... .....روستای خسروانی

تل آسیابی..... ..... ..... ..... ..... ...روستای ایزدآباد - دوره ساسانی

یخدان..... ..... ..... ..... ..... ..... ..روستای محمد آباد ناظم پور

توت حضرت عباس..... ..... ..... ...امیرآباد شول -روستای عباس آباد - درخت کهن خشکیده 200 ساله

قلعه دختر..... ..... ..... ... ..... .....چاه تنگل - سنگر های قدیمی

پیر نار..... ..... ..... ... ..... ..... ...دره پیر نار 12 کیلومتری غرب خیر آباد

تل گوری..... ..... ..... ... ..... ..... روستای نصرت آباد - پیش از تاریخ

خانه خلعتی..... ..... ..... ... ..... ....شهر سیرجان - خیابان امام زاده احمد

آب انبار زید آباد..... ..... ..... ... ...روستای زید آباد

 

درخواست: یقیناً نقاط دیدنی و تاریخی فراوانی در شهرستان سیرجان است که در فهرست حاضر نوشته نشده  لذا از همه خوانندگان این لیست و بویژه از دهیاری ها ، شوراهای اسلامی روستا ، بخشداریها و دیگر مسئولین محترم شهرستان در تکمیل یا رفع نواقصات این فهرست تقاضای همکاری دارم. لطف کنید نام ، نشانی و مقطع زمانیِ دیگر نقاط دیدنی ، تاریخی ، مذهبی شهرستان سیرجان رادر قسمت نظرات ذکر فرمایید.

 

 

کلمات کلیدی: دیدنی های سیرجان+آثار باستانی سیرجان+نقاط دیدنی سیرجان+ نقاط توریستی سیرجان+سیرجان قدیم+تاریخ سیرجان+مراکز دیدنی و تاریخی سیرجان+ابنیه قدیمی سیرجان+ لیست مراکز دیدنی و تاریخی شهرستان سیرجان+لیست دیدنی های سیرجان+ فهرست دیدنی های سیرجان -

نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۸۷/۰۲/۲۶

خبرگزاری ایسنا
موضوع خبر:
يكي از آثار نادعليان كه به باغ سنگي هديه شد.

برای مشاهده عکسها در اندازه بزرگ ، روی آنها کلیک کنید.
يكي از آثار نادعليان كه به باغ سنگي هديه شد
پیشنهاد می کنیم برای آشنایی با استاد دکتر احمد نادعلیان  اینجا کلیک کنید.

موضوعات مرتبط: بلورد
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۸۷/۰۲/۰۹

دو نفر در روستاي "بلورد" سيرجان كه‌با استفاده از پمپ برقي در حال لايروبي چاه‌بودند، براثر برق گرفتگي جان باختند. فرمانده پاسگاه انتظامي بلورد در اين ارتباط به ايرنا، گفت: در اين حادثه "حسين بلوردي" ‪ ۲۹‬ساله و "محمد بلوردي"‪ ۳۲‬ساله كه براي لايروبي، به درون چاه آب رفته بودند ، جان خود را از دست دادند. سروان "حسن سليمي"، علت فوت اين دو نفر را نقص فني پمپ و اتصال برق با آب درون چاه عنوان كرد. قابل ذكراست، خشكسالي‌هاي چند سال گذشته در منطقه سيرجان موجب شده تا ساكنان مناطق روستايي براي تامين آب موردنياز خود در نظافت و آبياري باغچه‌ها،اقدام به حفر چاه در حياط منازل خود نمايند.

منبع خبر : ایرنا

موضوعات مرتبط: بلورد
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۸۷/۰۲/۰۹
 عکس هایی از درویش خان و باغ سنگی - بلورد سیرجان، که در زمان حیات درویش خان تهیه شده و در سایت رسمی میراث فرهنگی نمایش داده شده اند. برای بزرگنمایی عکس ها روی آنها کلیک کنید:

درويش‌خان و باغ سنگی
درويش‌خان و باغ سنگی
درويش‌خان به همراه خانواده تنها پسرش با هفت نوه
درويش‌خان به همراه خانواده تنها پسرش با هفت نوه
درويش‌خان
درويش‌خان
درويش‌خان
درويش‌خان
درويش‌خان
درويش‌خان
درويش‌خان به همراه خانواده تنها پسرش با هفت نوه
درويش‌خان به همراه خانواده تنها پسرش با هفت نوه
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي

 


باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي
درويش‌خان و باغ سنگی
درويش‌خان و باغ سنگی
باغ سنگي , درويش‌خان
باغ سنگي , درويش‌خان
باغ سنگي
باغ سنگي
باغ سنگي و درویش خان
باغ سنگي و درویش خان
باغ سنگي و درویش خان

جملات واژه:

-نزديك به چهار دهه است كه در 45کیلومتری جنوب شرقی سیرجان به شيراز از استان كرمان باغي با ميوه‌های سنگي به همراه باغبان كر و لالش خودنمايي مي‌كند. درويش‌خان اسفنديارپور به همراه خانواده تنها پسرش با هفت نوه در كنار باغش روزگار مي‌گذرانند.

موضوعات مرتبط: بلورد
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۸۷/۰۲/۰۹

خالق باغ سنگي سيرجان

 

«درويش خان اسفنديار پور» (ناشنوا) ، سازنده باغ سنگي سيرجان  و بازيگر فيلم « باغ سنگي»

 

اين باغ از شاهكارهاي تاريخ است. در نزديكي دهستان بلورد واقع در روستاي مياندوآب و در فاصلة 45 كيلومتري جنوب شرقي سيرجان و به دست فردي ناشنوا به نام "درويش خان گنگ اسفنديار پور" كه به كشاورزي اشتغال داشته...

وي كه يكي از زمين‌داران سيرجان بود؛ چند سال بعد از انجام اصلاحات ارضي، در سال 1340 كه  بسياري از زمين‌هايش را از دست داد، به نشانه اعتراض درخت‌هاي باغش را كه همه آنها خشك شده بود با آويزان كردن سنگ زينت بخشيد.

باغ سنگي يكي از جاذبه‌هاي ديدني استان  و شهر سيرجان است كه  مردم زيادي از آن ديدن مي‌كنند. باغ سنگي در 45 كيلومتري جنوب شرقي سيرجان و در نزديك روستاي بلورد واقع شده است. 

درويش خان در سال 1355 در فيلم « باغ سنگي» ساخته پرويز كيمياوي بازي كرد  كه در جشنواره‌هاي داخلي و خارجي بسياري به نمايش درآمد.

در اين فيلم درويش خان، مردي ناشنوا ، و خانواده اش از طريق شباني در صحرا زندگي مي كنند. روزي درويش خان در صحرا مي آرامد و خواب نما مي شود. پس از بيدار شدن تخته سنگ عجيبي را زير سر خود مي بيند و آنرا به خانه مي برد و به درختي مي آويزد. درويش خان، روزهاي بعد، قطعه سنگ هاي ديگري مي يابد. با سيم هاي تلگراف سنگ ها را به درخت هاي اطراف چادرش آويزان مي كند. به زودي باغي از سنگ در اطراف چادر برپا مي شود. مردم از روستاهاي دور و نزديك براي تماشا و تبرك و بستن دخيل به باغ سنگي مي آيند. همسر درويش خان از مردم در ازاي آمدن به باغ سنگي پول و هديه مطالبه مي كند، و با طمع ورزيهايش زندگي درويش خان را برمي آشوبد.

پيكر درويش خان پس از 90 سال زندگي 19 فروردين ماه 1386 درگذشت و در محل باغ سنگي بلورد سيرجان به خاك سپردند.

 

این باغ بزرگ در سالهای اخیر به مکانی گردشگری در شهر بلورد سیرجان تبدیل شده بود.

منبع:www. ertebati. blogfa. com

موضوعات مرتبط: بلورد
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۸۷/۰۱/۰۵

به زودی مطالبی در مورد روستای بلورد سیرجان به این بخش اضافه خواهد شد.

میتوانید برای تسریع ، مطالب و پیشنهادات خود را در بخش نظرات بنویسید.

موضوعات مرتبط: بلورد
نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۸۶/۰۱/۲۴

باغبان باغ سنگی درگذشت و راز سر به مهر این درختان خشک را که میوه هایش همه از سنگ بود با خود برد.
کوچکترین کار درویش خان این بود که  از سنگ هایی که ما روزانه هزاران از آنها در زیر قدم ما هستند و شاید توجه کمتری به آنها میکنیم ، این سنگها را بالا کشید و بر درختان خشک نمایشگاهی از تابلو سنگ ها که هرکدام دفتری از معرفت کردگار بودند ساخت.
من که سراغ ندارم نقاشی به این زیبایی طبیعت را به تصویر بکشد.میوه هایی از سنگ
تا زمانی که پرویز کیمیاوی فیلم ( باغ سنگی) را نساخته بود ، کمتر کسی به این پیر مرد توجه داشت.. از آنزمان حتی بیرون از مرزها این مرد شناخته شد.
کارگردان این فیلم جایی گفته بود پس از نمایش این فیلم در یکی از جشنواره های خارج از کشور ، در مورد فیلم و دکور فیلم به من گفته شد: بسیار دکور زیبا و با محتوایی ساخته بودید. گفتم این یک دکور طبیعی بود و درختها و سنگها ساخته دست من نبود... باز گفتند: آن پیرمرد هم بازیگر توانایی بود... و من جوابدادم: پیرمرد هم طبیعی بود ، بازی نمیکرد ، زندگی میکرد.!

در هفته گذشته باغبان پیر و گنگ باغ سنگی سیرجان رخت از باغ بربست . گرچه در مراسم تشییع این باغبان کر و لال مقاماتی هم از میراث فرهنگی بودند ، اما مردنش نیز مانند زنگی اش غریب بود... تا آیندگان چه قضاوت کنند.


درويش‌خان




درويش‌خان و باغ سنگیدرويش‌خان به همراه خانواده تنها پسرش با هفت نوهدرويش‌خان



درويش‌خان


حالا از همان بلندی، به آینده می نگرم. سرشاخه های پرطراوت درخت سنگی را می بینم که تا دور دست پیش رفته است. نسلهایی را می بینم که چشم به راه ثمر چینی از این درخت تناورند. آیا آیندگان را نصیبی از این درخت هست! سعی می کنم برای سؤال خود پاسخی پیدا کنم. به صورت مطمئن باغبان و دوستدارانش که می نگرم، به خودم اطمینان می دهم که بله حتماً هست! و آهسته با پیر مرد باغبان - خالق این باغ سنگی ، خالق این راز سر به مهر- خدا حافظی میکنم!!!

موضوعات مرتبط: بلورد
 
 
D A R E S T A N