نویسنده : .
تاریخ : ۱۳۹۰/۰۸/۱۹

 

تاریخچه تعزیه دارستان - وبلاگ دارستان

راوی: محمد شول

************

 در حافظه ی پیرمردان روستا انگار همین دیروز بود... هشتاد و پنج سال قبل که برای نخستین بار نوای غمبار تعزیه خوانی سیدالشهداء علیه السلام در روستای دارستان طنین انداز شد:

-        بارالها من حسینم جد من پیغمبر است....

***

 

در میان دهقان های مومن اما خسته ی دارستان که فاصله بین طلوع تا غروب زندگیشان در سیصد و اندی از روزهای سال چه در نفس آتشین تابستان و چه در سوز دندان شکن زمستان با جمله ( الهی به امید تو ) کارمی کردند ، چشم های عاشق و دلهای لک زده ای پیدا می شد که در لابلای تکرار اینهمه روزمره گی منتظر بمانند در سالی ماهی و در ماهی دهه محرّمی از راه برسد که بتوانند ده روز با شمیم روح بخش تعزیت بر اهلبیت امام حسین ع هر بعد از ظهر در خانه وخمی(= وقفی )دارستان دور هم جمع شوند که روحی تازه شود ، اشکی بریزد و زنگاری از دل زدوده شود . تازه آنوقت بود که فرصتی پیش می آمد تا مردمک چشمانشان در گردش حرکات دست و شمشیر تعزیه خوانها بلغزد و دلشان آماده شود تا از صدای سوزناک  جوانک خوش قد و بالایی که  شبیه خوان نقش حضرت علی اکبر ع بود اشکشان بر آستانه چشم حلقه زند و عشقشان به فریاد رسد.

 یدالله هم که همان جوانک نقش علی اکبر ع  بود از اینهمه اظهار ارادتی که از چشم  ساده و بی آلایش تماشاچیان بر مصیبت کربلا می بارید منقلب می شد و همانطور که نقش را میخواند به سوی آنها برمی گشت ، با سوز خاصی آتش به دل تماشاچیان میزد و میگفت: مردم ، به قد و قامت یدالله نگاه نکنید بلکه قد و بالای علی اکبر امام حسین را  ... و  دیگر دلش تاب نمی آورد که جمله اش تمام شود  خودش هم با شیون مردم همراه می شد و زار زار گریه میکرد .




زمانی هم بود که چشم تماشاچیان عزادار متوجه گوشه دیگری از خانه وخمی می شد. جایی که مخالف خوان تعزیه با پیراهن سرخش نمودار میشد. محمود شمر با جدیت تمام پاهایش را محکم به پهلوی اسب میزد تا در میان همان فضای خشت و خاکی خانه وخمی دارستان و جمعیتی که از روستاهای اطراف برای تماشا آمده بودند ، تاخت و تاز کند .


از حالت خاص شعر خوانی محمود که با حرکات  نمایشی هماهنگ او و اسبش عجین می نمود پیدا بود که تمام سعی خود را می کند تا راوی ماهری از حکایت تلخ بی حرمتی و بی وفایی کوفیان باشد. به تندی می خروشید تا حس دنیا طلبانه ی شمر بن ذی الجوشن را به تماشا بکشد و در میان دیده اشکبار تعزیه داران ، اسباب لعن و تنفّر آنها نسبت قاتلین شهدای کربلا را فراهم آورد.


***

آنروزها هنوز از بلندگوها و میکروفن های دنیای مدرنیته امروزی خبری نبود تا در گوشه ی شبیه خوانی روستایی دور افتاده جایی باز کنند و با چندین برابر  قدرت بخشیدن به حجم صداها و تکرار واژه ها (= اکو ) رنگ و جلایی به صداها بدهند. هر چه بود صدا همان صدای معمولی تعزیه خوان ها بود که عاشقانه میخواندند. یقیناً دقت در زیر و بم و دانگ صداها چیزی نبود که مردم میخواستند ، بلکه آنچه آنها را پای تعزیه می نشاند شوق وافر به  مشاهده روایت دیداریِ حادثه جانگداز واقعه کربلا بود .

 زنگ صدای نازک و پر سوز ملا معصومعلی بود که با جثه ریزنقش و تکیده اش برای نقش زینب س چادر به رخ می کشید و  با سوز نهفته در صدایش  میخواند:

مگو ای برادر من....که تویی پناه زینب

خلوص نیّت پنهان در حرکاتش کافی بود تا مرز ممنوعه احساسات را در نوردد و دل درمندی از شیفتگان حضرتش را در گوشه مجلس بلرزاند و بین عزاداران مجلس و اسرای مصیبت دیده خاندان اهل البیت س پیوند ایجاد کند.گِره ای مقدس و ناگسستنی از ورای سالها و قرن ها .


***

اکنون سالهای زیادی از آن زمان سپری شده و از اهالی تعزیه که قریب به یک قرن پیش پرچمدار گریه بر حسین ابن علی ع  در این روستا بودند دیگر کسی باقی نمانده و آن عاشقان سیدالشهداء ع به امید شفاعت مولای عطشانشان سر به دیار خاموشان گذارده و عطش زیارت تربت معلای مولای مظلومشان را با خود به تراب بردند. اما در خلال این سالها ، سالی نبوده که سنت تعزیه خوانی روستای دارستان  رو به افول گذاشته باشد بلکه به لطف و نظر سرور شهیدان ع  هر سال از رونق بهتر و جا افتاده تری برخوردار شده است. به نحوی که با گسترش جمعیت ، امکانات و افزایش افراد باسواد روستا اندک اندک تعزیه خوان هایی که پدرانشان تعزیه را از همان خانه وخمی دارستان شروع کرده بودند بعدها به این سنت دیرینه اجدادیشان وفادار مانده و بنای ترویج آن را حتی در روستاهای اطراف گزاردند و آنجا نیز خیمه تعزیت سیدالشهداء و هفتاد و دو یار با وفایش را بپا کردند که تعزیه خوانی روستای امیرآباد شول خود حالی از این موضوع است.


 ***

تعزیه خوانی دارستان در سالهای پس از آن نیز کماکان ادامه یافت به گونه ای که در نسل  بعد  نه تنها این آتش ذوقِ  خدمت  که هدفش از  نمایش دینی  بیان  عظمت قیام خونبار سال شصت و یک هجری و ذکر سوزناک مصیبت های آن بود کاسته نشد بلکه به مراتب پر فروغ تر هم شد . آنچه به این نمایش ارزش میداد همان قیام  کربلائیان علیه ظلم و ستم بود. قیامی که در آن روح دین با ریختن خون بهترین انسانها تکوین یافت و در ریشه ی آن ،  پیام بزرگ حسین ابن علی ع که فرمود :

-        من برای احیای سنت جدّم رسولخدا ص ( امر به معروف و نهی از منکر ) قیام کردم..


و این جمله تکان دهنده که خطاب به بی وفایان کوفی فرمودند:

- اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید.

 در پرتو خون مقدس شهداء به همه ی آزادگان طول تاریخ بشریت ابلاغ شد.


باری ، در سالهای گذشته نسخه های دستنویس تعزیه دارستان پس از هر بار فرسودگی ، به خط کسانی که دستی به قلم داشتند و معمولاً خود نیز از عوامل مجالس تعزیه بودند باز نویسی می شد .

از جمله کسانی که نیکو است در بازنویسی نُسَخ از او نامی برده شود سردار شهید احمد شول بود که خود نیز در زمان کودکی هنگام اجرای نقش حضرت سکینه س ، با لحن کودکانه اش اشک را مهمان چشمهای تماشاچیان تعزیه میکرد.

سردارشهید احمد شول- وبلاگ دارستان

سردارشهید احمد شول در حال سخنرانی در جبهه

و شک نیست که خاکبوسی این آستان پاک که در تربیت و پرورش احمد نقشی مهم داشت ، تا به جایی که سالها بعد هم مداح اهلبیت ع بود و هم از فرماندهان شایسته هشت سال دفاع مقدس ... و سرانجام نیز به آرزوی دیرینه اش که همان شهادت در راه خدا بود رسید. احمد لحظه ای از یاد مصائب کربلا غافل نماند به گونه ای که حتی در گوشه ای از وصیت نامه اش  چنین رقم کرد:

 مادر اگر دلت برای من تنگ شد به یاد من که نه برای شهدای کربلا گریه کن.


در دل  سالهای نچندان دور مردم دارستان ، موافق خوان هایی مانند : حمدالله عزت آبادی ، جواد خواجویی ، هدایت عزت آبادی ، رحمت الله شول ، محمد عزت آبادی ، نبی الله خواجویی ، محمد ایزدی... و مخالف خوان هایی همچون: عنایت الله عزت آبادی ،  احمد علی شول ،...نقشی به خاطرات زده اند. اما در بین مخالف خوانها ، مختار عزت آبادی که همه  نقش شمر او  را که از حفظ و با تسلط و دقت میخواند به خاطر دارند.  در بین موافق خوانها نیز ، سید رضا موسویان که گهگاه در نقش امام ع تعزیه میخواند و بلحاظ مظلومیتی که در صدایش موج میزد و سیادتش ، نقشی دلنشین داشت.






***


اکنون نیز هر سال به همت جوانان مذهبی روستا ، در قالب هیئت تعزیه خوانی اباعبدالله الحسین ع در ایام سوگواری سالار شهیدان ، تعزیه خوانی همچنان با شور و حال خاصی برقرار است.

این مراسم با توجه به رویکرد جوانان علاقمند به تعزیه در سالهای اخیر از رونق ویژه ای برخوردار بوده است. کیفیت و دقت در کشف استعدادها، امکانات جدید ، مکان مناسب و تمرین و سواد تعزیه خوان ها توانسته تعزیه خوانی دارستان را بیش از پیش مورد اقبال عمومی قرار دهد. در چند ساله ی اخیر سعی شده است حتی برای نقش کودکان تعزیه ، همسالان آنها را برای ایفای نقش انتخاب و با تمرین های مداوم ، نمایش قابل فهم تری از مصائب وارده بر اهل بیت سیدالشهداء ع و بالاخص کودکان کربلا  ارائه شود.

تعزیه خوان های جوان ، ادامه دهنده راه همان پیرغلامان تعزیه خوانی هستند که سالها علم و بیرق عزای حسین ع را زنده برپا داشتند. جوانان پرشور اکنون با علاقه وافر و خستگی ناپذیر حتی در خارج از ایام عاشورای حسینی و در دیگر ایام سوگواری ائمه هدی علیهم السلام مانند اربعین شهدای کربلا ، ایام شهادت بانوی دوعالم فاطمه زهرا سلام الله علیها ، نیز مراسم تعزیه خوانی را بر پا میدارند که مجموع تعداد مجالس آنها سیزده مجلس تعزیه خوانی در سال است.

امید است خداوند به حرمت خون سرخ حسین ابن علی ع که بر زمین تفتیده ی کربلا ریخته شد همه دوستدارانش را در دنیا و آخرت مورد شفاعت خاصه آنحضرت قرار بدهد. انشاءالله

کلید واژه: تعزیه خوانی+قدمت تعزیه خوانی+تعزیه خوانان قدیم+نسخه های تعزیه+تاریخچه تعزیه+تعزیه خوانی در روستا+تعزیه خوانی در سیرجان+تعزیه خوانی در روستای دارستان+تعزیه چگونه شروع شد+خاطرات تعزیه+ خاطرات تعزیه خوانی+دانلود تعزیه+دانلود نسخه های تعزیه+تعزیه قدیم+تعزیه جدید+تعزیه چیست+نقش علی اکبر + نقش ابوالفضل+نقش شمر+نقش امام+

موضوعات مرتبط: دارستان
 
 
D A R E S T A N