شاه فيروز ،يکی از بناهای تاريخی سيرجان است که شامل يک ساختمان چهارطاقی آجری با هشت ستون ، و سقفی گنبدی شکل است که برروی اين ستون ها زده شده. اين بنا بر بالای تپه ای در دوازده کيلومتری جنوب شرقی سيرجان و در کنار جاده سيرجان - بافت ، در سه کيلومتری شرق امامزاده علی و قلعه سنگ قرار دارد.
آجرهای اين بنا به شکل مربع می باشند و مردم اين نواحی نقل می کنند که در ساختمان آن از شير شتر استفاده شده تا بنا محکم ساخته شود و پا برجا بماند. در اطراف آن ، و در تمام سطح تپه ای که بنا بر روی آن ساخته شده ، قسمتهای شکسته و باقيمانده ظروف سفالی به چشم می خورد و وجود تمدنی عظيم را در اين نواحی نشان می دهد. چهار ستون از اين ساختمان خراب شده و فرو ريخته ، اما سقف آن هنوز بر روی چهار ستون محکم ديگر باقيمانده است. برش داخلی سقف آن که به شکل بناهای اسلامی تزيين و ساخته شده يادآور سبک معماری اسلامی است. اما به نظر می رسد که اين زمانی آتشکده بوده و در کف اين ساختمان ، نشانه حفره ای مستطيل شکل است که احتمالا به بوسيله افرادی که بدنبال اشيا عتيقه هستند. مورد کندکاو واقع شده است.
در سيرجان قومی بوده به اسم قوم شول و يا صول که در زمان انوشيروان بخاطر عدم اطاعت از او قتل عام شدند و تنها هشتاد نفر از آنها باقی ماند. اين قوم اکنون هم در سيرجان و بخصوص در روستاهای اطراف همين ساختمان و در اميرآباد و دارستان مسکن دارند به استناد نوشته استاد باستانی پاريزی حقيقت موضوع اخير قوت بيشتری می يابد.
«تنها نکته ای که بايد عرض کنم آن است که در همين کرمان ، يعنی نزديک سيرجان ، يک چهار طاقی زيبای آتشکده مانندی هست که به نام شاه فيروز شهرت دارد و درست در همان جا است که هم اکنون طوايف شول در آنجا نزديک قلعه سنگ و کوه خواجويي مسکن دارند. آيا احتمال نمي شود داد که اين تعداد کم را شاه دستور داده باشد که در همين محل که به نام شاه فيروز خوانده مي شود يک روز شاه رام فيروز نام داشته اسکان داده باشد ».
در ترجمه کتاب نولد که نوشته شده است : « قوم ديگری به نام شول بگرفت (خسرو انوشيروان) و بفرمود تا همه را بکشند و تنها هشتاد تن از گردان ايشان را زنده گذاشتند و فرمود تا ايشان را در شهرام پيروز جای دهند. اين گروه نيز می بايست او را در جنگها ياری دهند ».
آن طور که مردم سيرجان مي گويند ، اين متعلق به ابوکاليجار پسر عضدالدوله ديلمی است که در اثر خوردن گوشت آهو دل درد و بيمار شده و در همين محل در گذشته و او را بر فراز اين تپه دفن کرده اند.
اگر بخواهيم اين ساختمان را به يک آتشکده نسبت دهيم ، مدارک و شواهد تاريخی بهتری در دست داريم. ابن اثيرمي نويسد : « گشتاسب ، که يکی از پادشاهان قديم ايران بود و دين حضرت سليمان را داشت ، در زمان او زردشت ظهور کرد تنبور ، به عبادت مشغول شد».
از شاه فيروز تا کوه تنبور ، فاصله زيادی نيست و حدود سه چهار کيلومتر بيشتر نمی باشد. با اين توصيف و با مراجعه به کتاب فرهنگ جغرافيايي ايران ، که اين بنا را آتشکده دانسته ، به احتمال زياد آتشکده همان شاه فيروز بوده که به علت استحکام بنا و حفاظتی که از آن بعمل آمده باقی مانده. اندود کاهگلی که بر پوشش داخلی سقف آن نمايان است ، نشان می دهد که حدود قرني ، پيش آن را تعمير و مرمت کرده اند.
اينطور به نظر می رسد که مردم اين نواحی ، نه به علت اطلاع از سابقه تاريخی ، بلکه به خاطر شباهت به يک مقبره آن را مرمت و نگهداری ، و حتی شايد زيارت می کرده اند. يک ضرب المثل قديمی هم در مورد شاه فیروز در سيرجان هست که محتوای آن تاييد کننده نظر کسانی که آن را آتشکده دانسته اند و آن اين است که اگر بخواهند بی خاصيتی شخصی را عنوان کنند. مي گويند : «فلانی مثل شاه فيروز (نه کور میکند و نه شفا میدهد)